جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذوحیات
(حَ) (ص مر.) نک ذی حیات.
ذ
معین
ذوی الاوتار
(ذَ وِ لْ اَ) (ص مر.) آلات موسیقی زهی.
ذ
معین
ذوحق
(حَ قّ) (ص مر.) نک ذی حق.
ذ
معین
ذووجهین
(وَ هَ یا هِ) (ص مر.) دارای دو وجه یا معنی.
ذ
معین
ذوحسب
(حَ سَ) (ص مر.)دارایِ نژاد نیک.
ذ
معین
ذونسب
(نَ سَ) (ص مر.) دارای اصلی شریف، صاحب نسب عالی.
ذ
معین
ذوجسدین
(جَ سَ دَ یا دِ) (ص مر.)۱- دارند ة جسد.۲- هر جسمی که مرکب از دو عنصر...
ذ
معین
ذومطلعین
(مَ لَ عَ یا عِ) (ص مر.) قصیدهای که دو مطلع دارد.
ذ
معین
ذوبحرین
(بَ رَ) (اِمر.) نک ذوالبحرین.
ذ
معین
ذوقیات
(~.) کارهای ذوقی، فعالیت -هایی که باعث ارضای روحی یا سرگرمی میشود....
«
‹
11
12
13
14
15
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها