جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذکران
(ذُ) (اِ.) جِ ذَکَر؛ نران، نرینگان، ذکور. مق اناث.
ذ
معین
ذوق زده
(~. زَ دِ) (ص مف.)۱- کسی که بر اثر شنیدن خبری خوش دچار هیجان و نشاط ...
ذ
معین
ذوالوجهین
(ذُ لْ وَ هَ) (ص مر.) شعری که محتمل دو معنای مدح و هجو باشد.
ذ
معین
ذکر کردن
(ذِ. کَ دَ) (مص م.)۱- یاد کردن، نام بردن.۲- بیان کردن.۳- تسبیح گفتن، ...
ذ
معین
ذوفنون
(فُ) (ص مر.) = ذی فنون: دارندة فنها، پُرهنر، هنرمند.
ذ
معین
ذوالنون
(ذُ نُّ) (اِ.)۱- صاحب ماهی.۲- لقب حضرت یونس (ص) به خاطر رفتن در شکم م...
ذ
معین
ذکر سایر
(ذِ رِ یِ) (اِمر.) شهرت.
ذ
معین
ذوفقار
(فِ) (ص مر.) ذی فقار.
ذ
معین
ذوالنور
(ذُ نّ) (ص مر.) خداوند روشنایی.
ذ
معین
ذکر
(ذَ کَ) (اِ.)۱- نر، نرینه. ج. ذکور.۲- آلت تناسلی مرد.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها