جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذکاوت
(ذَ وَ) (اِمص.) تیزهوشی.
ذ
معین
ذوسنطاریا
(س) (اِ.) اسهال خونی.
ذ
معین
ذکاء
(ذَ) (اِمص.) هوشمندی، تیزهوشی.
ذ
معین
ذوزنقه
(زَ نَ قِ) (اِ.) شکلی است چهارضلعی که فقط دو ضلع آن با هم موازی هستند...
ذ
معین
ذوی القربی
(~. قُ با) (ص مر.) نزدیکان، خویشان.
ذ
معین
ذوحیاتین
(حَ تَ) (اِ. ص.) صاحب دو زندگانی، دوزیستان. در اصطلاح جانور - ش نا...
ذ
معین
ذی ربط
(رَ) (ص مر.) دارای رابطه با موضوع مورد نظر.
ذ
معین
ذی حیات
(حَ) (ص مر.) دارای حیات، زنده، جاندار.
ذ
معین
ذی حق
(حَ قّ) (ص مر.) دارندة حق، برحق.
ذ
معین
ذیلاً
(ذَ یا ذِ لَ نْ) (ق.)۱- در ذیل، در پایین.۲- بعد از این، سپس.
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها