جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذی حیات
(حَ) (ص مر.) دارای حیات، زنده، جاندار.
ذ
معین
ذی حق
(حَ قّ) (ص مر.) دارندة حق، برحق.
ذ
معین
ذیلاً
(ذَ یا ذِ لَ نْ) (ق.)۱- در ذیل، در پایین.۲- بعد از این، سپس.
ذ
معین
ذی حساب
(حِ) (اِمر.)۱ - صاحب حساب.۲- نمایندة وزارت دارایی در یک مؤسسة دولتی.
ذ
معین
ذیل
(ذَ یا ذِ یْ) (اِ.)۱- دامن جامه ؛ پایین هر چیز.۲- آخر هر چیز. ج. اذیا...
ذ
معین
ذی جود
(ص.) بخشنده، سخی.
ذ
معین
ذی نفوذ
(نُ) (ص.) دارای قدرت، متنفذ.
ذ
معین
ذی
(اِ.) دارنده، خداوند، صاحب. در فارسی بیشتر ذی گفته میشود و درست است ...
ذ
معین
ذی نفع
(نَ) (ص مر.) نفع داشتن در کاری.
ذ
معین
ذی قیمت
(قَ یا قِ مَ) (ص مر.) قیمتی، باارزش، گرانبها.
«
‹
15
16
17
18
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها