جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذباب
(ذُ) (اِ.)۱- مگس.۲- زنبور.
ذ
معین
ذات البین
(~. بَ) (اِمر.) آنچه میان دو کسی باشد از خوبی و بدی، شادی و اندوه.
ذ
معین
ذب
(ذَ بّ) ۱- (مص م.) راندن، دفع کردن.۲- (اِمص.) منع، دفع.
ذ
معین
ذات البروج
(تُ لْ بُ) (اِمر.)۱- دارندة برجها، صاحب برجها.۲- در نجوم قدیم فلک ه...
ذ
معین
ذایقه
(یِ قِ) (اِ.) حسی که به وسیلة آن طعم و مزة اغذیه و مواد دیگر درک میش...
ذ
معین
ذایق
(یِ) (اِفا.) چشنده، مزه گیرنده.
ذ
معین
ذایع
(یِ) (اِفا. ص.) آشکار، فاش.
ذ
معین
ذایب
(یِ) (اِفا.) ذوب شونده، گدازان.
ذ
معین
ذخایر
(ذَ یِ) (اِ.) جِ ذخیره ؛ اندوختهها.
ذ
معین
ذاکر
(کِ) (اِفا.)۱- ذکرکننده، یادکننده.۲- آن که ذکر مصیبت سیدالشهداء و اهل...
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها