جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ذ
معین
ذریات
(ذُ رّ یّ) (اِ.) جِ ذریه.
ذ
معین
ذخیره نهادن
(~. نَ دَ) (مص م.) پس انداز کردن، ذخیره کردن.
ذ
معین
ذلک
(ذا لِ) (ص. اِ.) این.
ذ
معین
ذروه
(ذِ وِ) (اِ.)۱- نوک کوه، قله.۲- تارک سر.۳- بالای هر چیز.
ذ
معین
ذخیره سازی
(~.) (اِمص.) عمل ذخیره کردن.
ذ
معین
ذلول
(ذَ) (ص.) رام، مطیع. ج. اذلة و ذُلُل.
ذ
معین
ذرور
(ذَ) (اِ.)۱- داروی خشک، سوده یا کوفته شده، پراکندنی یا پاشیدنی در زخم...
ذ
معین
ذخر
(ذُ خْ) (اِ.) ذخیره، نگه داشته شده برای روز مبادا. ج. اذخار.
ذ
معین
ذلق
(ذِ لِ) (ص.) چیره زبان، تیززبان.
ذ
معین
ذره بینی
(ذَ رِّ) (ص نسب.) آن چه که جز با ذره بین نتوان دید.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها