جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رقت
(رِ قَّ) (اِمص.)۱- نازکی.۲- نرمی و لطافت.۳- مهربانی.۴- آبکی بودن.
ر
معین
رفیقه
(رَ قِ) (اِ.) مؤنث رفیق، دختر یا زنی که با مردی که همسرش نیست، رابطة ...
ر
معین
رقبی
(رُ با) (اِ.) حق انتفاعی که به موجب عقدی از جانب مالک برای مدتی معین ...
ر
معین
رفیق باز
(~.) (ص فا.) (عا.) کسی که به دوستی ودوستان اهمیت بسیار میدهد.
ر
معین
رقبه
(رَ قَ بِ) (اِ.)۱- گردن.۲- بنده، غلام.۳- مِلکی که به کسی سپرده میشود...
ر
معین
رفیق
(رَ) (ص.) دوست، یار، همنشین، همدم. ج. رفقاء. ؛ ~ نیمه راه کنایه از:...
ر
معین
رقبات
(رَ قَ) (اِ.) جِ رقبه.
ر
معین
رفیع
(رَ) (ص.)۱- بلند، مرتفع.۲- بلند - قدر.
ر
معین
رقم نویس
(~. نِ) (ص فا.)۱ - نویسنده.۲- محاسب.۳- حکاک.
ر
معین
رقبا
(رُ قَ) (اِ.) جِ رقیب.
«
‹
52
53
54
55
56
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها