جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رمانیدن
(رَ دَ) (مص م.) نک رماندن.
ر
معین
رله
(رِ لِ) (اِ.)۱- دستگاه تقویت کنندة امواج صوتی.۲- دستگاه تکرار کنندة ص...
ر
معین
رمانی
(رُ مّ) (ص نسب.) منسوب به رمان ؛ بسیار سرخ.
ر
معین
رل
(رُ) (اِ.)۱- وظیفهای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد.۲- وظیفه، عمل...
ر
معین
رمانس
(رُ) (اِ.) آهنگی حساس و عاشقانه برای ساز یا آواز.
ر
معین
رقیه
(رُ یِ) (اِ.)۱- دعا، تعویذ.۲- افسون.
ر
معین
رماندن
(رَ دَ)(مص م.)۱ - ترساندن، گریزاندن.۲- متنفر ساختن.
ر
معین
رقیمه
(رَ مِ) (اِ.)۱- نوشته.۲- مراسله.
ر
معین
رمانتیک
(رُ) (ص.) داستانی، افسانهای، شاعرانه.
ر
معین
رقیم
(رَ) (اِ.)۱- نوشته شده، نوشته.۲- نامه.۳- دوات.
«
‹
55
56
57
58
59
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها