جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رماح
(رِ) (اِ.) جِ رمح ؛ نیزهها.
ر
معین
رقمکار
(~.) (ص فا.)۱- کسی که پیشه اش رقم زدن و نشان کردن حروف و علامت است.۲-...
ر
معین
رماتیسم
(رُ) (اِ.) درد مفاصل.
ر
معین
رمایه
(رِ یِ) (مص ل.) تیر انداختن.
ر
معین
رم دادن
(رَ. دَ) (مص م.) ترساندن، گریزاندن.
ر
معین
رماک
(رِ) (اِ.) جِ. رمکه ؛ مادیانها.
ر
معین
رم
(~.) (اِ.) گلة چارپایان، رمه.
ر
معین
رمانیدن
(رَ دَ) (مص م.) نک رماندن.
ر
معین
رله
(رِ لِ) (اِ.)۱- دستگاه تقویت کنندة امواج صوتی.۲- دستگاه تکرار کنندة ص...
ر
معین
رنجیدن
(رَ دَ) (مص ل.) آزرده شدن.
«
‹
57
58
59
60
61
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها