جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رنسانس
(رُ نِ) (اِ.) دورة احیاء و تجدد در ادبیات، صنایع و علوم اروپا در اواخ...
ر
معین
رنگریز
(~.) (ص فا.) نک رنگرز.
ر
معین
رندیدن
(رَ دَ) (مص م.)۱- تراش دادن، تراشیدن.۲- صیقل دادن.۳- صاف و هموار کردن....
ر
معین
رنگرزی
(~. رَ)۱- (حامص.) عمل و شغل رنگرز.۲- (اِمر.) دکان رنگرز.
ر
معین
رندی
(رِ) (حامص.)۱- زیرکی.۲- بی قیدی.
ر
معین
رنگرز
(~. رَ) (ص فا.) کسی که کارش رنگ کردن نخ، پارچه و... میباشد.
ر
معین
رنده
(رَ دِ) (اِ.)۱- ابزاری که با آن چوب و تخته را تراشند.۲- ابزاری برای خ...
ر
معین
رنگارنگ
(~. ~.)(ص مر.)۱ - دارای رنگ -های مختلف، گوناگون، ملون.۲- جوراجور، ن...
ر
معین
رنگ کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) (عا.) فریب دادن، گول زدن.
ر
معین
رهرو
(رَ هْ رُ) نک راهرو.
«
‹
63
64
65
66
67
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها