جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
روزپیکر
(پَ یا پِ کَ) (ص مر.) کنایه از: آدم درست و بی غل و غش.
ر
معین
روز
(اِ. ق.) زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب آفتاب ختم شود، نهار. م...
ر
معین
روسپی
(سْ) (ص.) زن بدکاره.
ر
معین
روزه خوار
(~. خا) (ص فا.) آن که در ماه رمضان روزه نگیرد.
ر
معین
رودگر
(گَ) (ص.) زهتاب، سازندة تارهای ساز و زه کمان.
ر
معین
روسفید
(س) (ص مر.) بی گناه، صوابکار.
ر
معین
روزه
(زِ) (اِ.) یکی از شعائر مذهبی است و آن خودداری از آشامیدن و خوردن سایر...
ر
معین
روده
(دِ) (اِ.) لوله مانندی باریک و بلند از انتهای معده تا مقعد. ؛ یک ~ء ...
ر
معین
روسری
(سَ) (اِمر.) پارچهای معمولاً سه گوش یا چهارگوش (به صورت سه تا شده) که...
ر
معین
روزنامه نویس
(~. نِ) (حامص.) کسی که مقالات یا اخبار روزنامه را تهیه میکند.
«
‹
74
75
76
77
78
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها