جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
روشندان
(~.) (اِمر.) چراغدان.
ر
معین
روم
(اِ.) موی زهار.
ر
معین
روشنایی
(رُ شَ) (حامص.) روشنی. مق. تاریکی.
ر
معین
رول پلاک
(~. پِ) (اِمر.) ساختار پلاستیکی یا چوبی تو خالی برای محکم کردن پیچ در...
ر
معین
روشناسی
(~.) (حامص.) معرفت، شناخت.
ر
معین
رول
(رُ) ۱- (اِ.) واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شدهاست، توپ، ...
ر
معین
روشناس
(ش ِ) (ص فا.)۱- سرشناس، مشهور.۲- ستاره.
ر
معین
روفرشی
(فَ) (ص نسب.)۱- پارچهای که روی فرش میگسترند تا از تابش آفتاب در امان...
ر
معین
روشنا
(رَ شَ) (اِمر.) فروغ، روشنایی.
ر
معین
روفتن
(تَ) (مص م.) نک روبیدن.
«
‹
78
79
80
81
82
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها