جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
روشان
(رَ) (ص.) نک روشن.
ر
معین
رومان
(رُ) (اِ.) نک رمان.
ر
معین
روضه
(رَ ض) (اِ.)۱- باغ، گلزار. ج. ریاض، روضات.۲- مطالب و اشعاری که هنگام ...
ر
معین
روش
(رَ وِ)۱ - (اِمص.) عمل رفتن.۲- خرامش.۳- (اِ.) معبر.۴- طرز، رسم.
ر
معین
رومال
(ص فا. اِ.) پارچهای که با آن روی و دست را پاک کنند؛ روپاک.
ر
معین
روشندلی
(~. دِ) (حامص.) آگاهی.
ر
معین
روماتیسم
(رُ) (اِ.) مرضی که به سبب دردهای عارض در مفاصل مشخص است.
ر
معین
روشندل
(~. دِ) (ص مر.)۱- عارف، آگاه.۲- (کن.) نابینا، کور.
ر
معین
روماتولوژی
(رُ تُ لُ) (اِ.) یکی از شاخههای فوق تخصصی طب داخلی که به تشخیص و درم...
ر
معین
روشندان
(~.) (اِمر.) چراغدان.
«
‹
80
81
82
83
84
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها