جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رگبار
(رَ) (اِمر.)۱- باران تند و شدید.۲- شلیک پیاپی گلوله.
ر
معین
رکو
(رُ) (اِ.) نک رگو.
ر
معین
ریاضت
(ضَ) (اِمص.)۱- رنج کشیدن برای تهذیب نفس.۲- ورزش، تمرین.۳- کوشش، سعی.
ر
معین
رگ کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) جاری شدن شیر از پستان.
ر
معین
رکن
(رُ کْ) ۱- (اِ.) پایه، ستون.۲- جزو بزرگتر و قوی تر از هر چیز.۳- حجرالا...
ر
معین
ریاض
(اِ.) جِ روضه ؛ باغها.
ر
معین
رگ نهادن
(رَ. نَ دَ) (مص ل.) کنایه از: گردن نهادن، تسلیم شدن.
ر
معین
رکلام
(رِ) (اِ.) اعلان، آگهی.
ر
معین
ریاست
(رَ یا رِ سَ) (اِمص.) سروری، فرماندهی.
ر
معین
رگ زدن
(~. زَ دَ) (مص م.) خون گرفتن از رگ.
«
‹
88
89
90
91
92
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها