جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رکن
(رُ کْ) ۱- (اِ.) پایه، ستون.۲- جزو بزرگتر و قوی تر از هر چیز.۳- حجرالا...
ر
معین
ریاض
(اِ.) جِ روضه ؛ باغها.
ر
معین
رگ نهادن
(رَ. نَ دَ) (مص ل.) کنایه از: گردن نهادن، تسلیم شدن.
ر
معین
رکلام
(رِ) (اِ.) اعلان، آگهی.
ر
معین
ریاست
(رَ یا رِ سَ) (اِمص.) سروری، فرماندهی.
ر
معین
رگ زدن
(~. زَ دَ) (مص م.) خون گرفتن از رگ.
ر
معین
رکعت
(رَ عَ) (اِ.) مجموع حالت نمازگزار از قیام (ایستادن)، رکوع (پشت خم کرد...
ر
معین
ریاحین
(رَ) (اِ.) جِ ریحان.
ر
معین
رگ خفتن
(رَ. خُ تَ)(مص ل.) غیرتی نشدن، رگ غیرت به جوش نیامدن.
ر
معین
رکضت
(رَ ضَ) (اِمص.) جنبش، حرکت.
«
‹
90
91
92
93
94
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها