جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
رکورد
(رِ کُ رْ) (اِ.)۱- نهایی ترین امتیاز در یک بازی.۲- حد نصاب هر چیز.
ر
معین
رگزن
(رَ زَ) (ص فا.) = رگ زننده: آن که شغلش زدن رگ است ؛ فصاد.
ر
معین
رکود
(رُ) ۱- (مص ل.) ساکن شدن، ایستادن.۲- برجای بودن.۳- کساد.
ر
معین
رگبی
(رَ) (اِ.) = راگبی: فوتبال آمریکایی، نوعی ورزش که بین دو گروه پانزده ...
ر
معین
رکوب
(رُ) (مص ل.) سوار شدن.
ر
معین
رگبار
(رَ) (اِمر.)۱- باران تند و شدید.۲- شلیک پیاپی گلوله.
ر
معین
رکو
(رُ) (اِ.) نک رگو.
ر
معین
ریاضت
(ضَ) (اِمص.)۱- رنج کشیدن برای تهذیب نفس.۲- ورزش، تمرین.۳- کوشش، سعی.
ر
معین
رگ کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) (عا.) جاری شدن شیر از پستان.
ر
معین
رکن
(رُ کْ) ۱- (اِ.) پایه، ستون.۲- جزو بزرگتر و قوی تر از هر چیز.۳- حجرالا...
«
‹
90
91
92
93
94
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها