جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ر
معین
ریز
(اِ.) کام، آرزو.
ر
معین
ریحان
(رَ یا رِ) (اِ.)۱- هر گیاه خوشبو، اسپرغم.۲- از سبزیهای خوردنی با ساق...
ر
معین
ریمه
(مِ) (اِ.) چرک کنج چشم و میان مژگان.
ر
معین
ریشیدن
(~.) (مص ل.) ریشه ریشه کردن.
ر
معین
ریسیدن
(دَ) (مص ل.) رشتن.
ر
معین
ریمن
(مَ) (ص.) حیله گر.
ر
معین
ریشو
(ص مر.) مردی که ریش دارد.
ر
معین
ریسی
(اِمر.) نوعی انگور.
ر
معین
ریمل
(مِ) (اِ.) نام تجاری مادهای که با آن مژهها را آرایش میکنند.
ر
معین
ریشه یابی
(~.) (حامص.) پیدا کردن منشأ و علت اصلی امری.
«
‹
95
96
97
98
99
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها