جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ز
معین
زیان کار
(ص فا.) خسران دیده، زیانگر.
ز
معین
زکند
(زُ کَ) (اِ.) کاسة سفالین.
ز
معین
زوزه
(زِ) (اِ.) ناله، نالة سگ و شغال.
ز
معین
زیان
(اِ.)۱- خسارت.۲- آسیب.۳- کاستی.
ز
معین
زکان
(زَ) (ص فا.) کسی که از روی خشم یا دلتنگی با خود حرف بزند.
ز
معین
زورکی
(رَ) (ق مر.) (عا.) به زور.
ز
معین
زیارت نامه
(~. مِ) (اِمر.) دعای ویژهای که در هنگام زیارت جایی خوانده میشود.
ز
معین
زکام
(زُ) (اِ.) بیماری واگیردار که در اثر سرماخوردگی بوجود میآید که با آب...
ز
معین
زیارت
(رَ) (مص م.)۱- دیدار کردن.۲- رفتن به مکان مقدس.
ز
معین
زکال
(زُ) (اِ.) زُگال ؛ ذغال.
«
‹
51
52
53
54
55
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها