جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صرخ
(صُ) (ص.) سرخ.
ص
معین
صدیع
(صَ) (اِ.)۱- شیر دوشیدة سرد شده که پوست تنک مانندی بر روی آن بسته باش...
ص
معین
صفا کردن
(صَ. کَ دَ) (مص ل.)۱- آشتی کردن.۲- عیش و عشرت کردن.
ص
معین
صغار
(ص) (ص.) جِ صغیر؛ خردان.
ص
معین
صفا زدن
(صَ. زَ دَ) (مص ل.) خوش باد گفتن.
ص
معین
صعید
(صَ) (اِ.)۱- خاک، خاکِ زمین.۲- مکان پهن و فراخ.
ص
معین
صفا داشتن
(~. تَ) (مص ل.)۱- پاک و بی غش بودن.۲- زنده دل بودن.
ص
معین
صعوه
(صَ وِ) (اِ.) هر پرندة کوچک به اندازة گنجشک.
ص
معین
صفحه گذاشتن
(~. گُ تَ) (مص ل.) پشت سر کسی حرف زدن.
ص
معین
صفا دادن
(صَ. دَ) (مص م.)۱- طراوت دادن.۲- تراشیدن موی صورت.
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها