جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صغری
(صُ را) (ص.) مؤنث اصغر.۱- زن کوچک تر.۲- هر چیز کوچک.۳- قضیة اول در م...
ص
معین
صفار
(صَ فّ) (ص.)۱ - رویگر.۲- روی - فروش.
ص
معین
صغر
(ص غَ) ۱- (مص ل.) کوچک شدن.۲- خوار شدن.۳- (اِمص.) کم سالی، خردی، کوچک...
ص
معین
صفاء
(صَ) ۱- (مص ل.) پاک و بی غش شدن.۲- (اِمص.) پاکیزگی.۳- خلوص، یکرنگی.۴- ...
ص
معین
صغارت
(صَ رَ) ۱- (مص ل.) خوار شدن، کوچک شدن.۲- (اِمص.) خردی.
ص
معین
صفا کردن
(صَ. کَ دَ) (مص ل.)۱- آشتی کردن.۲- عیش و عشرت کردن.
ص
معین
صغار
(ص) (ص.) جِ صغیر؛ خردان.
ص
معین
صفا زدن
(صَ. زَ دَ) (مص ل.) خوش باد گفتن.
ص
معین
صعید
(صَ) (اِ.)۱- خاک، خاکِ زمین.۲- مکان پهن و فراخ.
ص
معین
صلاحیت
(صَ یَّ) ۱- (مص ل.) شایسته بودن.۲- (اِمص.) شایستگی.
«
‹
11
12
13
14
15
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها