جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صمم
(صَ مَ) ۱- (مص ل.) ناشنوا شدن.۲- (اِمص.) ناشنوایی.
ص
معین
صلم
(صَ) (اِمص.)۱- بریدگی، قطع (گوش و بینی).۲- در علم عروض اسقاط وتد مفعو...
ص
معین
صمغ
(صَ) (اِ.) مایع چسبناک و لزجی که از بدنة برخی درختان خارج میشود.
ص
معین
صلف
(صَ لَ) (اِمص.) خودپسندی.
ص
معین
صمصام
(صَ) (اِ.) شمشیر برنده، تیغی که خم نشود.
ص
معین
صلعم
(صَ عَ) نشانة اختصاری «صلی الله علیه و سلم».
ص
معین
صمد
(صَ مَ) (ص.)بی نیاز، آن که دیگران به او نیازمندند. از صفات خداوند.
ص
معین
صلع
(صَ) ۱- (مص ل.) ریختن موهای جلوی سر.۲- (اِمص.) بی مویی جلوی سر.
ص
معین
صمت
(صُ یا صَ) (اِمص.) سکوت، خاموشی.
ص
معین
صلصله
(صَ لْ صَ لَ یا لِ) (اِ.)۱- صدای جرس.۲- صدای به هم خوردن زیور یا آهن ...
«
‹
16
17
18
19
20
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها