جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صهل
(صَ هْ) (ص.)۱- تیزی و حدّت آواز و سختی آن.۲- گرفتگی صدا.
ص
معین
صندوق دار
(~.) (ص.)۱- خزانه دار.۲- کسی که در بانک یا هر جای دیگر مسئول دریافت و...
ص
معین
صهریح
(صِ) (اِ.)۱- ساروج.۲- حوض آب.۳- آواز آب.
ص
معین
صندلی
(صَ دَ) (اِمر.) سندلی، وسیلهای که روی آن مینشینند. ؛ ~ الکتریکی نو...
ص
معین
صهر
(ص) ۱- (اِمص.) خویشاوندی، قرابت.۲- (اِ.) داماد، شوهرخواهر.
ص
معین
صندل
(~.) (اِ.) درختی کوچک بومی هند که از قطعات ضخیم چوب آن وسایل چوبی می...
ص
معین
صهباء
(صَ) (اِ.) شراب انگوری.
ص
معین
صنج
(صَ) (اِ.)۱- معرب سنج.۲- دو قطعة دایرة فلزی که به وسیلة بندی به انگشت...
ص
معین
صنیع
(صَ) (ص.)۱ - ساخته شده.۲- پرورش داده شده.۳- صیقل شده.۴- ماهر در حرفه...
ص
معین
صنایع
(صَ یِ) (اِ.)۱- جِ صنیعه.۲- جِ صنعت.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها