جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صوبه دار
(صَ بِ) (ص فا.) حاکم.
ص
معین
صوب
(صَ) ۱- (اِ.) طرف.۲- ناحیه.۳- (ص.) راست، درست.
ص
معین
صوامع
(صَ مِ) (اِ.) جِ صومعه، دیرها.
ص
معین
صوف
(اِ.) پشم، از جنس پشم.
ص
معین
صواع
(ص) (اِ.) جام، پیمانه.
ص
معین
صوری
(ص نسب.) ظاهری.
ص
معین
صوادر
(صَ دِ) (اِ.) جِ صادر؛ فرستادگان.
ص
معین
صورتگر
(~. گَ) (ص فا.)۱- نقاش.۲- مجسمه ساز.
ص
معین
صوابدید
(صَ) (اِمص.) نظرخواهی، مشورت.
ص
معین
صورت کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) به وهم انداختن، به گمان انداختن.
«
‹
22
23
24
25
26
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها