جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صیف
(صَ یا ص) (اِ.) تابستان.
ص
معین
صی م
صیغه مبالغه
ص
معین
صیغه سازی
(~.) (حامص.)درآوردن کلمه به صورتهای گوناگون طبق قواعد صرف.
ص
معین
صکاک
(صَ کّ) (ص فا.) کسی که قبالههای شرعی نویسد، قباله نویس، چک - نویس.
ص
معین
صیغه رو
(~. رَ) (ص فا.) زنی که صیغة مردان شود.
ص
معین
صک
(صَ) (اِ.)۱- چک، برات.۲- نامه، قباله ؛ ج. اصک، صکوک، صکاک. ؛لیلة ~...
ص
معین
صیغه جاری کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) صیغة عقد ازدواج یا طلاق یا معامله را خواندن.
ص
معین
صومعه
(صَ مَ عَ یا عِ) (اِ.)۱- عبادتگاه راهب در بالای کوه.۲- دیر، خانقاه.
ص
معین
صیغه
(غَ یا غِ) (اِ.)۱- هرچیز در قالب ریخته شده.۲- ریخت، شکل.۳- عقد موقت.۴...
ص
معین
صوم
(صَ) ۱- (مص ل.) روزه گرفتن.۲- (اِ.) روزه.
«
‹
25
26
27
28
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها