جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صیفی کاری
(~.) (حامص. اِمر.)۱- عمل صیفی کار، زراعت محصولات تابستانی، کشت خربزه...
ص
معین
صیاد
(صَ یّ) (ص.) شکارچی.
ص
معین
صیفی
(صَ) (ص نسب.)۱- تابستانی.۲- زراعتی که در بهار و اوایل تابستان کارهای ...
ص
معین
صیاح
(ص) (مص ل.) بانگ کردن، آواز دادن.
ص
معین
صیف
(صَ یا ص) (اِ.) تابستان.
ص
معین
صی م
صیغه مبالغه
ص
معین
صیغه سازی
(~.) (حامص.)درآوردن کلمه به صورتهای گوناگون طبق قواعد صرف.
ص
معین
صکاک
(صَ کّ) (ص فا.) کسی که قبالههای شرعی نویسد، قباله نویس، چک - نویس.
ص
معین
صیغه رو
(~. رَ) (ص فا.) زنی که صیغة مردان شود.
ص
معین
صک
(صَ) (اِ.)۱- چک، برات.۲- نامه، قباله ؛ ج. اصک، صکوک، صکاک. ؛لیلة ~...
«
‹
25
26
27
28
›
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها