جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صد
(صَ دّ) ۱- (مص م.) برگردانیدن.۲- (مص ل.) اعراض کردن، دوری کردن.
ص
معین
صدغ
(صُ) (اِ.)۱- گیجگاه، شقیقه.۲- موی بنا گوش.
ص
معین
صخره
(صَ رِ) (اِ.) سنگ بزرگ و سخت.
ص
معین
صدع
(صَ) (مص م.)۱- شکافتن چیزی.۲- آشکار ساختن.
ص
معین
صخر
(صَ) (اِ.)۱- تخته سنگ.۲- نام دیوی که انگشتر حضرت سلیمان را دزدید.
ص
معین
صدری
(صَ) (اِمر.) نوع مرغوبی از برنج که در شمال کشت میشود.
ص
معین
صحیفه
(صَ فَ یا فِ) (اِ.)۱- نامه، کتاب.۲- ورق.
ص
معین
صدره
(صُ رَ یا رِ) (اِ.)۱- بالای سینه.۲- سینه بند.
ص
معین
صحیح
(صَ) ۱- (ص.) تندرست، سالم.۲- بی عیب، درست.۳- مطابق با حقیقت یا واقع...
ص
معین
صدرنشین
(~. نِ) (ص فا.)۱- بالا دست نشین.۲- مقدم، پیشوا.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها