جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ص
معین
صرحه
(صَ رْ حَ) (اِ.) زمین صاف و هموار.
ص
معین
صدید
(صَ) (اِ.)۱- خونابه، خون به چرک آلوده.۲- ناله و فریاد.
ص
معین
صرلاب
(صُ) (اِ.) نک. اسطرلاب.
ص
معین
صرح
(صَ) (اِ.) قصر یا هر بنای بلند.
ص
معین
صدوق
(صَ) (ص.) بسیار راستگو.
ص
معین
صرفه داشتن
(~. تَ) (مص ل.) فایده داشتن.
ص
معین
صرامت
(صَ مَ) ۱- (مص م.) بریدن، قطع کردن.۲ - (اِمص.)دلیری، شجاعت.۳- بُرندگ...
ص
معین
صرفه جویی
(~.) (حامص.) اندازه نگه داشتن، از حد خارج نشدن.
ص
معین
صرافی
(صَ رّ) ۱- (حامص.) شغل و کار صراف.۲- (اِ.) دکان صراف.
ص
معین
صرفه جو
(~.) (ص فا.) آن که در خرج کردن اندازه نگه دارد، مقتصد.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها