جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طراده کش
(~. کَ یا کِ) (ص فا.) علم دار.
ط
معین
طبل خوردن
(~. خُ دَ) (مص ل.) کنابه از:۱- رمیدن.۲- خود را کنار گرفتن.
ط
معین
طرب شکار
(~. ش یا شَ) (ص فا.) آن چه که ایجاد شادی کند.
ط
معین
طراده
(طَ رّ دِ) ۱- (اِفا.) مؤنث طراد.۲- (اِ.) کشتی تندرو.۳- قایق، زورق.۴- ع...
ط
معین
طبل خوار
(~. خا) (ص فا.)۱ - پُر - خور.۲- مفتخور.
ط
معین
طرب
(طَ رَ) ۱- (مص ل.) شاد شدن.۲- (اِمص.) شادی.
ط
معین
طراد
(~.) (مص م.) حمله آوردن بر یکدیگر.
ط
معین
طبل
(طَ) (اِ.) یکی از آلات ضربی و رزمی و آن عبارت است از استوانهای که در...
ط
معین
طرایق
(طَ یِ) (اِ.) جِ طریقه.
ط
معین
طراحی
(~.) (حامص.) کاری که طراح انجام میدهد.
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها