جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طرقاق
(طَ) (ص.) محافظ (شبانه)، نگهبان، مراقب، پاسدار.
ط
معین
طغان
(طُ) (اِ.)۱- شاهین.۲- نامی از نامهای ترکی.
ط
معین
طریق
(طَ) (اِ.)۱- راه.۲- شیوه، روش.۳- آئین، مسلک.۴- حال، حالت.۵- عادت، خو....
ط
معین
طرق
(طَ رْ) ۱- (مص م.)زدن.۲- (مص ل.) شاشیدن ستوران در آب.
ط
معین
طغامه
(طَ مَ یا مِ) (ص.) مرد رذل، سفله ؛ ج. طغام.
ط
معین
طریف
(طَ) (ص.)۱- نو، تازه.۲- غریب، نادر.
ط
معین
طرفین
(طَ رَ فِ) (اِ.) دوطرف، دو جانب.
ط
معین
طعنه
(طَ نِ) (اِمص.)۱- یک بار نیزه زدن.۲- سرزنش کردن.
ط
معین
طریدن
(طَ دَ) (مص م.) دزدیدن.
ط
معین
طعن زدن
(~. زَ دَ) (مص م.)۱- سرزنش کردن.۲- به سخن کنایه کسی را رنجاندن.
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها