جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طرید
(طَ) ۱- (ص.) مطرود، رانده شده.۲- (اِ.) سخنی که شنونده از شنیدن آن بترس...
ط
معین
طعن
(طَ) (مص م.)۱- نیزه زدن.۲- سرزنش کردن.۳- کنایه زدن.
ط
معین
طری
(طَ) (ص.) تر و تازه، شاداب.
ط
معین
طعمه
(طُ مَ) (اِ.) خوردنی، خوراک.
ط
معین
طروق
(طَ) (ص.) راهرو، سالک.
ط
معین
طعم
(طَ عْ) (اِ.) مزه. ج. طعوم.
ط
معین
طروب
(طَ) (ص.) مرد بسیار طرب، آن که پیوسته شاد بود.
ط
معین
طعان
(طَ) (مص م.) نیزه زدن به یکدیگر.
ط
معین
طره پوش
(~.) (ص فا.) دارندة طرّه.
ط
معین
طعام
(طَ) (اِ.) خوراک، خوردنی. ج. اطعمه.
«
‹
16
17
18
19
20
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها