جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طرلان
(طَ) (اِ.) شاهباز.
ط
معین
طریقون
(طَ) (اِ.) قمری.
ط
معین
طرقه
(طَ رَ قِّ) (اِ.) = ترقه: نوعی بازیچه برای بچهها حاوی مقداری باروت که...
ط
معین
طریقه
(طَ قِ) (اِ.) نک طریق. ج. طُرُق.
ط
معین
طرقانیدن
(طَ دَ) (مص م.) ترکانیدن.
ط
معین
طغراء
(طُ) (اِ.)۱- نوعی خط که به شکل منحنی بالای نامهها و فرمانها نوشته م...
ط
معین
طریقت
(طَ قَ) (اِ.)۱- روش، سیرت.۲- مسلک.۳- سیرت اهل سلوک.
ط
معین
طرقاق
(طَ) (ص.) محافظ (شبانه)، نگهبان، مراقب، پاسدار.
ط
معین
طغان
(طُ) (اِ.)۱- شاهین.۲- نامی از نامهای ترکی.
ط
معین
طریق
(طَ) (اِ.)۱- راه.۲- شیوه، روش.۳- آئین، مسلک.۴- حال، حالت.۵- عادت، خو....
«
‹
16
17
18
19
20
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها