جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طرفین
(طَ رَ فِ) (اِ.) دوطرف، دو جانب.
ط
معین
طلایه دار
(~.) (ص فا.)۱- فرماندة مقدمة سپاه، رییس جلوداران.۲- هر یک از افراد ط...
ط
معین
طفولیت
(طُ یَّ) (مص جع.) دوران کودکی، خردسالی.
ط
معین
طلایه
(طَ یِ یا یَ) (اِ.) تحریف شدة طلیعة عربی، مقدمة لشکر، پیشروان لشکر که...
ط
معین
طفلک
(طِ لَ) (اِمصغ.)۱- کوچک.۲- مجازاً: موجود معصوم و بی گناه، طفلی، حیوان...
ط
معین
طلایع
(طَ یِ) (اِ.) جِ طلیعه ؛ جلوداران.
ط
معین
طفل
(طِ) (اِ.) بچه، کودک. ج. اطفال.
ط
معین
طلاکوبی
(~.) (اِمص.) کوبیدن فلزهای براق به ویژه طلا و نقره به صورت نقشهای زی...
ط
معین
طفطفه
(طَ یا طِ طَ فَ) (اِ.)۱- تهیگاه.۲- اطراف پهلو متصل اضلاع.۳- هر گوشت ...
ط
معین
طلاکاری
(طَ) (اِمص.)۱- پوشاندن سطح چیزی با لایة نازکی از طلا.۲- تزیین نسخهها...
«
‹
17
18
19
20
21
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها