جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طاحونه
(نَ یا نِ) (اِ.) آسیا، آس آب. ج. طواحین.
ط
معین
طاعن
(عِ) (اِفا.)۱- نیزه زننده.۲- طعنه - زننده، عیب جویی کننده.
ط
معین
طابور
(اِ.)۱- صف، فوج.۲- کتیبه.
ط
معین
طاهر
(هِ) (ص.)۱- پاک، پاکیزه.۲- از نامهای خداوند.
ط
معین
طاقچه پوش
(~.) (ص فا.)پارچهای که کف طاقچه را با آن میپوشیدند.
ط
معین
طامه
(مِّ) (اِ.)۱- بلای بزرگ.۲- روز قیامت.
ط
معین
طاقچه
(چِ) (اِمصغ.) رف، طاق کوچک. ؛~ بالا گذاشتن ناز کردن، فخر فروختن.
ط
معین
طامع
(مِ) (اِفا.)۱- آزمند، حریص.۲- امیدوار.
ط
معین
طاقه
(ق) (اِ.)۱- یک تار از ریسمان.۲- واحدی برای شمارش پارچه یا جامه.
ط
معین
طامح
(مِ) (ص.)۱- زن نافرمان.۲- زن چشم چران.۳- خوب و عالی از هر چیز.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها