جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طولانی
(ص نسب.)۱- دراز، طویل.۲- دیر.
ط
معین
طیش
(طِ یْ) ۱- (مص ل.) سبک شدن.۲- (اِمص.) بی عقلی، سبکسری.۳- خشم، غضب.۴- ر...
ط
معین
طیاره
(طَ یّ رَ یا رِ) (ص.) مؤنث طیار.۱- کشتی تیزرو.۲- هواپیما.
ط
معین
طول دادن
(دَ) (مص ل.) به تأخیر انداختن، به درازا کشاندن.
ط
معین
طیره گری
(~. گَ) (حامص.) خشم، غضب.
ط
معین
طیار
(طَ یّ) ۱- (ص.) پرواز کننده، پرنده.۲- (اِ.) چُست و چالاک، تیزرو.۳- تر...
ط
معین
طول
(~.) (مص ل.)۱- منت نهادن بر کسی.۲- فزونی جستن بر کسی.۳- احسان کردن.
ط
معین
طیره گرفتن
(~. گِ تَ) (مص ل.) غضبناک شدن.
ط
معین
طی کردن
(طَ یّ. کَ دَ) (مص م.)۱- گذشتن.۲- درنوردیدن.۳- مردن.
ط
معین
طوقه
(طُ قِ) (اِ.)۱- حلقه.۲- حلقة فلزی چرخ دوچرخه یا موتورسیکلت که لاستیک...
«
‹
28
29
30
31
32
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها