جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طاووسی
(ص نسب.)۱- منسوب به طاوس.۲- سبز زرین، سبز دینارگون.۳- آن که به چند رن...
ط
معین
طبایع
(طَ یِ) (اِ.) جِ طبیعت ؛ سرشتها، نهادها.
ط
معین
طاووس
(اِ.) = طاوس: مرغی است از نوع ماکیان که پرهای زیبا دارد به ویژه نر آن...
ط
معین
طبالی
(طَ بّ) (حامص.) طبل - نوازی.
ط
معین
طاهره
(هِ رِ یا رَ) (اِفا. ص.) مؤنث طاهر، زن پاک از پلیدی و عیوب.
ط
معین
طبال
(طَ بّ) (ص.) طبل زن.
ط
معین
طبق بند
(طَ. بَ) (ص مر.) چینی بندزن.
ط
معین
طباق
(طِ) ۱- (مص م.) سنجیدن و موافق کردن دو چیز با هم.۲- (ص.) مطابق، برابر....
ط
معین
طبق
(طَ بَ) (اِ.) ظرفی شبیه سینی اما بزرگ تر از جنس چوب یا فلز که با آن چ...
ط
معین
طباعت
(طِ عَ) (اِمص.)۱- چاپ کردن.۲- شمشیرسازی.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها