جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ط
معین
طبق بند
(طَ. بَ) (ص مر.) چینی بندزن.
ط
معین
طباق
(طِ) ۱- (مص م.) سنجیدن و موافق کردن دو چیز با هم.۲- (ص.) مطابق، برابر....
ط
معین
طرازیدن
(طِ دَ) (مص م.)۱- آرایش کردن، آراستن.۲- نظم و ترتیب دادن، نیکو ساختن.
ط
معین
طبیعی
(طَ) (ص نسب.)۱- منسوب به طبیعت.۲- فطری، ذاتی.۳- عالم علم طبیعی.۴- کس...
ط
معین
طرازگر
(~. گَ) (ص فا.)آرایش - دهنده.
ط
معین
طبیعت
(طَ عَ) (اِ.)۱- سرشت، خوی.۲- آن بخش از جهان که ساخته دست آدمی نیست.
ط
معین
طرازنده
(طِ زَ دِ) (ص فا.)۱- آرایش دهنده.۲- نظم دهنده.
ط
معین
طبیب
(طَ) (اِ.) پزشک، حکیم.
ط
معین
طراز کردن
(طِ. کَ دَ) (مص م.)۱- هموار کردن، هم سطح کردن.۲- نقش و نگار زدن بر ج...
ط
معین
طبلک
(طَ لَ) (اِمصغ.)۱- طبل کوچک.۲- جعبهای که عطار در آن عطر را نگه میدا...
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها