جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ظ
معین
ظفرتوز
(ظَ فَ) (ص فا.) پیروزمند.
ظ
معین
ظاهرسازی
(~.) (حامص.)۱- وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر.۲- آراستن و خوب جلوه دا...
ظ
معین
ظفر
(ظَ فَ) ۱- (مص ل.) پیروز شدن.۲- (اِمص.) پیروزی.
ظ
معین
ظاهربین
(هِ) (ص فا.) آن که فقط به ظواهر امر توجه دارد، آن که قادر به دقت در ...
ظ
معین
ظعینه
(ظَ نَ یا نِ) (اِ.) هودج، کجاوه.
ظ
معین
ظاهراً
(هِ رَ نْ) (ق.) در ظاهر چنان که به نظر میرسد.
ظ
معین
ظعن
(ظَ) (مص ل.) رفتن، کوچ کردن.
ظ
معین
ظاهرالصلاح
(هِ رُ صَّ) (ص مر.) دارای ظاهر خوب و فریبنده.
ظ
معین
ظریفی
(~.) (حامص.) خوش - طبعی.
ظ
معین
ظاهر
(هِ) (اِفا. ص.)۱- پیدا، آشکار.۲- روی بیرونی هر چیزی.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها