جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عبادات
(عِ) (اِ.) جِ عبادت ؛ بندگیها، اطاعتها.
ع
معین
عتبات
(عَ تَ) (اِ.) جِ عتبه. ؛~ عالیه کنایه از: آرامگاه امامان شیعه.
ع
معین
عبره
(~.) (اِ.)۱- اشک، سرشک. ج. عبرات و عبر.۲- اندوه بی گریه.
ع
معین
عباد
(عَ بّ) (ص.) بسیار عبادت کننده.
ع
معین
عتاق
(عَ) (مص ل.) آزاد شدن بنده و زرخرید از قید بندگی.
ع
معین
عبرت
(ع ِ رَ) ۱- (مص ل.) پند گرفتن.۲- (مص م.) ارزیابی کردن، سنجیدن.۳- (اِ....
ع
معین
عباب
(عُ) (اِ.) سیل بزرگ.
ع
معین
عتاد
(عَ) (اِ.) ساخت و سامان، آن چه جهت سفر و جز آن آماده سازند.
ع
معین
عبرانی
(ع ِ) (ص نسب.)۱ - عبری، یهودی.۲- زبان یهود؛ عبری.
ع
معین
عبا
(عَ) (اِ.) جامة گشاد و بلند و جلو باز با آستینهای کوتاه.
«
‹
10
11
12
13
14
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها