جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عطارد
(عُ رُ یا رِ) (اِ.)۱- تیر؛ کوچک ترین سیارة منظومه شمسی و نزدیک ترین ...
ع
معین
عفت
(عِ فّ) (اِمص.) احتراز از محرمات خصوصاً از شهوات. پاکدامنی، پرهیزگاری...
ع
معین
عطوف
(عَ) (ص.) مهربان، مشفق.
ع
معین
عطار
(عَ طّ) (ص.)۱- عطرفروش.۲- داروفروش.
ع
معین
عفاف
(عِ یا عَ) (اِمص.) پاکدامنی، ترک شهوت.
ع
معین
عطن
(عَ طَ) (اِ.) خوابگاه چهارپایان در نزدیکی آب.
ع
معین
عطا
(عَ) ۱- (مص م.) بخشیدن.۲- (اِمص.) بخشش، دهش.۳- (اِ.) آن چه که بخشیده ش...
ع
معین
عفاریت
(عَ) (اِ.) جِ عفریت.
ع
معین
عطلت
(عُ طْ لَ) (اِمص.)۱- بیکاری.۲- بی پیرایگی زن.
ع
معین
عضویت
(عُ یَّ) (مص جع.) عضو بودن، کارمند شدن.
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها