جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عادله
(دِ لِ یا لَ) (اِفا.) مؤنث عادل. ؛حکومت ~ حکومتی که اساس آن بر عدل ...
ع
معین
عاصمه
(ص مَ یا مِ) (اِفا.)۱- مؤنث عاصم.۲- پایتخت کشور، قاعدة مملکت.
ع
معین
عاری
(ص.)۱- برهنه، لخت.۲- فاقد.
ع
معین
عادلانه
(دِ نِ) (ق.) از روی عدل و انصاف.
ع
معین
عایدی
(~.) (ص نسب.) درآمد، مستمری.
ع
معین
عامداً
(مِ دَ نْ) (ق.) از روی قصد و عمد.
ع
معین
عاقلانه
(ق نِ) (ق مر.) از روی عقل، به شیوة عاقلان.
ع
معین
عایدات
(~.) (اِفا.) جِ عایده ؛ درآمدها.
ع
معین
عامد
(مِ) (اِفا.) قصد کننده، آهنگ - کننده.
ع
معین
عاقل
(ق) (ص.) خردمند.
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها