جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عامداً
(مِ دَ نْ) (ق.) از روی قصد و عمد.
ع
معین
عاقلانه
(ق نِ) (ق مر.) از روی عقل، به شیوة عاقلان.
ع
معین
عایدات
(~.) (اِفا.) جِ عایده ؛ درآمدها.
ع
معین
عامد
(مِ) (اِفا.) قصد کننده، آهنگ - کننده.
ع
معین
عاقل
(ق) (ص.) خردمند.
ع
معین
عاید شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) نصیب شدن، به دست آمدن.
ع
معین
عام المنفعه
(مُّ لْ مَ فَ عَ) (ص مر.) آن چه که سودش به عموم برسد.
ع
معین
عاقر
(ق) (اِفا.)۱- ق ربانی کنندة شتر.۲- زنی که آبستن نشود.
ع
معین
عاید
(یِ) (اِفا.) عیادت کننده.
ع
معین
عام
(مّ) ۱- (اِفا.) همه را فراگیرنده، شامل.۲- (اِ.) همه، همگان، همگانی.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها