جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ع
معین
عالی
(ص.)۱- بلند، رفیع.۲- شریف، بزرگوار.
ع
معین
عاق
(قّ) (اِفا.)۱- ناخوش دارنده.۲- آزاردهندة پدر و مادر.
ع
معین
عانی
(ص.) اسیر، بندی.
ع
معین
عالمین
(لَ) (اِ.)جِ عالم ؛ جهانها، گیتیها.
ع
معین
عافیت
(یَ) ۱- (اِمص.) سلامت، تندرستی.۲- رستگاری.۳- پارسایی.۴- مجازاً محافظه...
ع
معین
عانه
(نَ یا نِ) (اِ.)۱- موی زهار.۲- پشت زهار، دنبه.
ع
معین
عالمی
(لَ) (ص نسب.) منسوب به عالم، جهانی، سکنه جهان. ج. عالمیان.
ع
معین
عافی
(اِفا.) عفو کننده. ج. عفات.
ع
معین
عاند
(نِ) (اِفا.)۱- ستیز کننده.۲- کسی که از راه راست برگردد و منحرف شود. ج...
ع
معین
عالماً
(لِ مَ) (ق.) دانسته، آگاهانه.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها