جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
غ
معین
غرارت
(غَ رَ) ۱- (مص ل.) غافل شدن.۲- فریب خوردن.۳- (اِمص.) غفلت.۴- بی تجربگی...
غ
معین
غربا
(غُ رَ) (ص.) جِ غریب.
غ
معین
غرار
(غَ رّ) (ص.) مکار، بسیار فریبنده.
غ
معین
غرب
(غَ) ۱- (مص ل.) پنهان شدن.۲- دور شدن.۳- (اِ.) یکی از چهار جهت اصلی، ج...
غ
معین
غرابیل
(غَ) (اِ.) جِ غربال.
غ
معین
غرایز
(غَ یِ) (اِ.) جِ غریزه.
غ
معین
غرابی
(غُ) (ص نسب.)۱- نوعی خرما.۲- نوعی نان شیرینی.
غ
معین
غرایب
(غَ یِ) (ص.) جِ غریبه.
غ
معین
غرابت داشتن
(~. تَ) (مص ل.) عجیب بودن.
غ
معین
غراچه
(غَ چِ) (ص.) نک غرچه.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها