جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
غ
معین
غراب
(غُ) (اِ.)۱- زاغ.۲- کلاغ.
غ
معین
غرامت کشیدن
(~. کِ دَ) (مص ل.) به عهده گرفتن غرامت.
غ
معین
غرا
(غَ رّ) (ص.) مؤنث اغر.۱- سفید و روشن و درخشان از هر چیزی.۲- فصیح، ...
غ
معین
غرامت
(غَ مَ) (اِ.)۱- تاوان.۲- (اِ مص.) مشقت، ضرر.۳- پشیمانی.۴- عذاب.
غ
معین
غر زدن
(~. ~.) (مص م.) قر زدن ؛ فریفتن دختر یا زنی برای کامجویی از او.
غ
معین
غرامات
(غ َ) (اِ.) جِ غرامت.
غ
معین
غر انداختن
(غِ. اَ تَ) (مص م.) (عا.) چیزی را تا آخر مصرف کردن، تمام کردن.
غ
معین
غرام
(غَ) ۱- (اِمص.) شیفتگی، عشق.۲- آز.۳- (اِ.) هلاک، عذاب.
غ
معین
غر
(~.) (ص.)۱- ترکیده و شکسته.۲- فرو رفته بر اثر ضربه.
غ
معین
غراشیده
(غَ دِ) (ص مف.)۱- خراشیده.۲- خشمگین.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها