جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ف
معین
فولاد
(اِ.) = پولاد: آلیاژی سخت که مادة اصلی آن آهن و مقدار کمی کربن است.۲-...
ف
معین
فود
(اِ.) پود.
ف
معین
فواقع
(فَ قِ) (اِ.) جِ فاقعه ؛ سختیها، بلاها.
ف
معین
فوقانی
(فَ) (ص نسب.) بالایی، زبرین.
ف
معین
فوج
(فُ) (اِ.)۱- گروه، دسته.۲- قسمتی از ارتش، هنگ ؛ ج. افواج.
ف
معین
فواق
(فُ) (اِ.) سکسکه.
ف
معین
فوق العاده
(فَ قُ لْ دِ) ۱- (ق مر.) غیرمعمول، غیرعادی.۲- (اِمر.) پولی که علاوه بر...
ف
معین
فوتینا
(تِ) (اِصت.) (عا.) واژهای که معمولاً کودکان برای ریشخند، اعتراض یا ان...
ف
معین
فواضل
(فَ ض) (اِ.) جِ فاضله ؛ بخشش -های بزرگ، عطاهای نیکو.
ف
معین
فوق الذکر
(فُ قُ ذِّ) (ص مر.) یاد شده در بالا.
«
‹
99
100
101
102
103
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها