جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لال و پتی
(لُ پَ)(ص مر.)آن که زبان او گیرد و بعضی حروف رانتواند از مخرج خود ادا...
ل
معین
لاعب
(ع) (اِفا.) بازی کننده، بازیگر.
ل
معین
لامانی
۱ - (اِ.) لاف و گزاف دروغ.۲- (ص.) چاپلوس، چاپلوسی.
ل
معین
لال
(ص.) بی زبان، گنگ.
ل
معین
لاطی
(اِفا.) امردباز، غلام باره.
ل
معین
لاما
(اِ.) پیشوای مذهب لامایی.
ل
معین
لاقیس
(ص.) وسوسه کننده.
ل
معین
لاطایلات
(ص مر.) جِ لاطایل ؛ سخنان بیهوده و بی معنی.
ل
معین
لاکتاب
(کِ) (ص.) (عا.) بی دین، بی - مذهب.
ل
معین
لاندن
(دَ) (مص م.) جنباندن، تکان دادن.
«
‹
9
10
11
12
13
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها