جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لمحات
(لَ مَ) (اِ.) ج. لمحة.
ل
معین
لقیدن
(لَ دَ) (مص ل.)= لغیدن: نااستوار بودن در جای خود، جنبیدن.
ل
معین
لمح
(لَ) (مص م.)۱- دزدیده و باشتاب به چیزی نگاه کردن.۲- درخشیدن.
ل
معین
لقوه
(لَ وِ) (اِ.) نوعی بیماری که در صورت انسان باعث کج شدن لب ودهان و فک ...
ل
معین
لنگر انداختن
(~. اَ تَ) (مص ل.)۱- توقف کردن کشتی بندر.۲- کنایه از: ماندن زیاد در ج...
ل
معین
لندره
(لَ دَ رَ یا رِ) (اِ.)۱- لباسی بوده مانند بارانی.۲- دوختهای از پارچه ...
ل
معین
لنگر
(لَ گَ) (اِ.) آهن زنجیرداری که برای نگاه داشتن کشتی به کار میرود.
ل
معین
لند
(لَ) (اِ.)۱- پسر.۲- آلت تناسل مرد.
ل
معین
لنگا
(لَ) (اِ.)۱- چرم نرم.۲- کفش.
ل
معین
لنجیدن
(لَ دَ) (مص م.)۱- درآوردن، بیرون کشیدن.۲- خرامیدن.
«
‹
45
46
47
48
49
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها