جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لورکند
(کَ) (اِمر.) زمینی که سیلاب آن را کنده و گود کرده باشد.
ل
معین
لورک
(رَ) (اِمصغ.) کمان حلاجی.
ل
معین
لوره
(رِ) (اِ.) نک لورکند.
ل
معین
لورانک
(نَ) (اِ.) دبة روغن.
ل
معین
لوش لوش
(ص مر.) پاره پاره، قطعه قطعه.
ل
معین
لور
(اِ.) شوخی، بی حیایی.
ل
معین
لوش
(اِ.) لجن، گل سیاه.
ل
معین
لودگی
(لُ دَ یا دِ) (حامص.) مسخرگی.
ل
معین
لوسیدن
(دَ) (مص ل.) چاپلوسی کردن.
ل
معین
لوده
(~.) (عا.) خوش طبع، بذله گوی.
«
‹
55
56
57
58
59
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها