جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لارنژیت
(رَ) (اِ.) ورم و التهاب حنجره.
ل
معین
لاسیما
(س یَّ) (ق.) به ویژه، به خصوص.
ل
معین
لاذع
(ذِ) ۱- (ص فا.) سوزان، سوزنده.۲- (اِ.) دردی است که صاحب آن میپندارد ک...
ل
معین
لاسکوی
(سَ کَ) (اِ.) پرنده ایست کوچک و خوش آواز.
ل
معین
لاذب
(ذِ) (اِفا.) چسبنده.
ل
معین
لامح
(مِ) (اِفا.) درخشنده.
ل
معین
لال و پتی
(لُ پَ)(ص مر.)آن که زبان او گیرد و بعضی حروف رانتواند از مخرج خود ادا...
ل
معین
لاعب
(ع) (اِفا.) بازی کننده، بازیگر.
ل
معین
لامانی
۱ - (اِ.) لاف و گزاف دروغ.۲- (ص.) چاپلوس، چاپلوسی.
ل
معین
لال
(ص.) بی زبان، گنگ.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها