جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لاد
(اِ.)۱- دیوار، چینه.۲- دیبای نازک و لطیف.
ل
معین
لاس زدن
(زَ دَ) (مص ل.) لاسیدن، در آغوش کشیدن و بوسیدن.
ل
معین
لاخه
(خِ) (اِ.) پینه و پاره.
ل
معین
لاس
(اِ.) (عا.) عشقبازی از طریق لمس کردن و بوسیدن.
ل
معین
لاخ
(اِ.) سرزمین یا مکان انباشته از چیزی ناخوشایند. مثل سنگلاخ.
ل
معین
لام
(اِ.) خار، تیغ.
ل
معین
لاقح
(قِ) (اِ.) (اِفا.)۱- آن چه نخل را بدان گشنی دهند.۲- بادی که ابر پیدا ...
ل
معین
لاشیدن
(دَ)(مص م.)غارت کردن، تاراج کردن.
ل
معین
لالی
(لَ لِ) (اِ.) جِ لؤلؤ؛ مرواریدها.
ل
معین
لاق
(ص.) (عا.) شایسته، سزاوار.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها