جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ل
معین
لیو
(اِ.) خورشید، آفتاب.
ل
معین
لیلاج
(لِ) (اِ.) کسی که در قمار چیره دست است. قمارباز ماهر.
ل
معین
لیس پس لیس
(پَ) (اِ.) نوعی بازی که در آن بازیکنان در پشت خط معینی میایستند، یکی ...
ل
معین
لینت
(لِ نَ) (مص ل.)۱ - نرم گردیدن، نرم شدن.۲- مجازاً روانی شکم، کارکرد شک...
ل
معین
لیل و نهار
(لَ لُ نْ نَ) (اِمر.) شب و روز.
ل
معین
لیس بازی
(حامص.)۱- قسمی بازی و قمار با سکه بدین طریق که سکه را به فاصلهای اندا...
ل
معین
لین
(لَ یِّ) (ص.) نرم، روان.
ل
معین
لیل السرا
(لَ لُ سَّ) (اِمر.) شب آخر ماه قمری که ماه در محاق است و دیده نمیشود...
ل
معین
لیس
(اِ.) قسمی بازی و قمار با پول.
ل
معین
لیمیا
(اِ.) علم طلسمات، یکی از علوم خفیه.
«
‹
71
72
73
74
75
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها