جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مأنوس
(مَ) (ص.) انس گرفته، خو کرده.
م
معین
مأثوم
(مَ) (ص.) گناهکار، بزهکار.
م
معین
مأمون
(مَ) (اِمف.) در امان، زنهار داده شده.
م
معین
مأثور
(مَ) (اِمف.) حدیث، سخن نقل کرده شده.
م
معین
مأموم
(مَ) (اِ.) آنکه از امامی پیروی کند.
م
معین
مأثر
(مَ ثِ) (اِ.) جِ مأثره، کارهای نیک و پسندیده.
م
معین
مؤثر
(مُ ءَ ث ِّ) (اِ فا.) اثر کننده، تأثیر - کننده.
م
معین
مأمول
(مَ) (اِمف.) آرزو شده.
م
معین
مأبون
(مَ) (اِمف.) متهم، تهمت زده.
م
معین
مؤتمن
(مُ تَ مَ) (ص مف.) اعتماد کرده شده، امین.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها