جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مار اسپند
(اِ پَ) (اِ.)۱- نام روز بیست و نهم از هر ماه شمسی.۲- نام ایزد موکل بر ...
م
معین
مادرانه
(~. ن) (ص مر. ق مر.) مانند مادر، از روی مهر و سنجیدگی.
م
معین
مارکیز
(اِ.) زن مارکی.
م
معین
مار
(اِ.) جانوری است از راستة خزندگان با بدنی استوانهای شکل و نرم که روی ...
م
معین
مادر اندر
(~. اَ دَ) (اِ مر.) = مادندر: نامادری.
م
معین
مارکی
(اِ.) عنوان نجبای اروپا، بین دوک و کنت.
م
معین
مادیان
(اِ.) اسب ماده.
م
معین
مادر
(دَ)۱- (اِ.) زنی که دارای فرزند است ؛ مام، والده، ام.۲- (ص.) اصلی، اول...
م
معین
ماساژ
(اِ.) مالش بدن کسی با سر انگشتان دست جهت رفع خستگی او، مشت و مال.
م
معین
مارکسیسم
(اِ.) مکتبی که زیر بنای علمی دو مکتب سیاسی سوسیالیسم وکمونیسم قرار گ...
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها