جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مارپیچ
(اِ.) شکل منحنی که پیوسته از یک قطب یا از یک نقطه دور یا به آن نزدیک م...
م
معین
مادون
(ق.) فروتر، پایین تر.
م
معین
مادام
(ق.) تا وقتی که، تا زمانی که.
م
معین
مازوت
(اِ.) یکی از هیدروکربورهای نفتی که در تصفیة خام پس از اتر و بنزین و ن...
م
معین
ماره
(رِ) (اِ.)۱- آمار، دفتر حساب.۲- مُهر.
م
معین
ماده تاریخ
(~.) (اِمر.) مجموع حروف بیت یا مصراع یا عبارتی که به حساب ابجد تاریخ و...
م
معین
مازو
(اِ.) شیرة درخت بلوط که از آن برای ساختن مرکب سیاه استفاده میکنند.
م
معین
مارمولک
(لَ) (اِمر.)۱- جانوری است خزنده که پوستش از پولکهای شاخی پوشیده شده...
م
معین
ماده
(دِ) (ص.) مقابل نر.
م
معین
مازن
(زِ) (اِ.) = مازه: ستون مهرهها، تیرة پشت.
«
‹
10
11
12
13
14
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها