جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
م
معین
مال خر
(خَ) (ص فا.)۱- کسی که اموال دزدی شده را میخرد.۲- کسی که شغلش خریدن اس...
م
معین
ماشین نویس
(نِ) (اِ.) کسی که (معمولاً در ادارهها یا مؤسسهها) نوشتهها را به وسی...
م
معین
ماسلف
(سَ لَ) (اِ.) گذشته، ماسبق.
م
معین
مال بند
(بَ) (اِمر.) چوب بلندی در جلو درشکه و ارابه که اسبها را به طرفین آن م...
م
معین
ماشین
(اِ.)۱- دستگاهی که به وسیلة موتور یا دینام یا بدون آن حرکت میکند و ک...
م
معین
ماست مالی کردن
(کَ دَ) (حامص.) رفع و رجوع کردن، لاپوشی کردن.
م
معین
مال التجاره
(لُ تِّ رِ) (اِمر.) کالای بازرگانی.
م
معین
ماشی
(اِفا.)۱- رونده.۲- سخن چین.
م
معین
ماست
(اِ.) از انواع لبنیات است که با مایه زدن شیر بسته و سفت میشود. ؛~ها...
م
معین
مال الاجاره
(لُ لْ اِ رِ) (اِمر.) اجاره بها.
«
‹
13
14
15
16
17
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها